کاشت داشت برداشت نهال گردو 4
بیماریهای شاخه، میوه و برگ درخت گردو در ایران
بلایت باکتریایی گردو
نام دیگر بیماری: پوسیدگی مغز گردو، باکتریوز
بیماری بلایت باکتریایی یکی از جدی ترین بیماریهای برگ و میوه درخت گردو است که به خصوص در مناطق خنک و مرطوب به شدت خسارتزا است. عامل آن باکتری Xanthomonas arboricolapv. juglandis است که فقط به جنس جوگلانس حمله میکند. این باکتری گرم منفی، میله ای شکل به ابعاد 5/1-4/0 میکرون، معمولاً تکی، هوازی اجباری، کپسول دار و متحرک با یک تاژک قطبی است و کلنیهای زرد رنگی بر روی محیط آگار غذایی ایجاد میکند. هیدرولیز چربی و نشاسته از مشخصه های کلیدی در تشخیص این جنس است. در صورت عدم مبارزه شیمیایی در بهارهای گرم و مرطوب، میزان خسارت میوه به 80-50% میرسد و گاهی حتی یک گردوی سالم روی درخت باقی نمیگذارد. در مجموع، حداقل خسارت سالیانه میوه بدون احتساب خسارت مقادیر ناشی از ریزش اولیه میوه های نارس که غیر قابل اندازه گیری است، 10% برآورد میگردد.
نشانه های بیماری
کلیه بافتهای سبز درخت گردو به بیماری بلایت باکتریایی حساس هستند. خصوصیت کلی این بیماری ایجاد لکه های سیاه نکروزه بر روی برگ، میوه و شاخه های سبز است و گلهای نر و ماده را نیز آلوده میکند. در برگ، باکتری به کلیه بافتها اعم از رگبرگهای اصلی و فرعی، پارانشیم و دمبرگ حمله میکند. علائم بیماری در پارانشیم به صورت لکه های قهوه ای – سیاه چند میلیمتری که با هاله زرد رنگی احاطه شده اند دیده میشود که سپس نکروزه، قهوه ای و خشک میشوند. در مواردی، بیماری به حاشیه برگهای جوان صدمه میزند و موجب بد شکلی آنها میشود. همچنین خطوط سیاه رنگی در رگبرگها ایجاد میکند. برگهای آلوده اغلب روی درخت باقی مانده و منبع آلودگیهای تازه میشوند. در شاتون، باکتری بدانه های گرده را آلوده میکند و با آلوده کردن بساکها و محول گل آذین، موجب چروکیدگی، سیاهی و ریزش شاتون میشود. هر چه بافت جوانتر باشد، به این بیماری حساستر است. در شاخه های جوان، سبز، آبدار و ترد، لکه های سیاه چند سانتیمتری ایجاد میشود. این لکه ها معمولاً سطحی هستند اما گاهی به مغز شاخه نفوذ کرده تبدیل به شانکر میشوند. شانکرهای کمربندی، شاخه بالا دست خود را میخشکانند. در موارد معدودی، لکه ها از سرشاخه شروع میشوند و با حمله محدود سیستمیک، چند سانتیمتر از سرشاخه را از بین میبرند. بیمار بلایت میتواند میوه را در مراحل گل و میوه نارس مورد هجوم قرار دهد. در میوه، موجب چروکیدگی گل، ریزش میوه نارس و تشکیل لکه های سیاه، آبسوخته و فرو رفته در پوست سبز میشود. میوه هایی که در اوایل بهار آلوده شوند، معمولاً میریزند و گاهی به حدی ریزش شدید است که زمین پوشیده از میوه های نارس میشوند. آلودگی میوه قبل از بستن پوست چوبی آن موجب ریزش، سیاهی، پوکی و چروکیدگی مغز میشود.
چرخه بیماری
باکتری عامل بلایت در درون یا بر سطح جوانه، شاتون و احتمالاً شاخه های آلوده زمستان گذرانی میکند و در ابتدای بهار سال بعد هم زمان با آغاز رشد رویشی شروع به فعالیت و تکثیر میکند. لذا برگها، شاخه ها و شاتونهای تازه رسته از جوانه های آلوده، آلوده بوده و منبع اصلی آلودگی اولیه محسوب میشوند. باکتری عامل توسط قطرات باران، حشرات و گرده آلوده به سایر بافتهای سبز درخت انتشار می یابد. گرده های آلوده کلاله گل ماده را آلوده میکنند و در نتیجه میوه حاصله، آلوده است. راه اصلی انتشار این بیماری باران است و زمانی آلودگی ایجاد میشود که باکتری عامل بتواند در آب آزاد شنا کند.
کنترل بلایت
اقدامات زراعی
از زیاد روی در آبیاری، آبیاری بارانی و خیس کردن کلی یا جزیی تاج درخت که موجب افزاش رطوبت در باغ میشوند، خودداری کنید. هرس سبز در فصل رویشی موجب جریان بهتر هوا در لابلای شاخه ها و کاهش رطوبت هوا میشود. شاخه های آلوده باید بریده و سوزانده شوند.
کاشت ارقام مقاوم
کاشت ارقام و ژنوتیپهای مقاوم از مهمترین راههای کنترل بیماری بلایت است. نتایج آزمایشات انجام شده در مؤسسه تحقیقات اصلاح نهال و بذر نیز نشان میدهد که رقم Serr نسبت به ارقام Hartley و Chandlerو Franqutte و Pedro مقاومت کمتری نشان میدهد. مقاومت ذاتی، زمان گلدهی نیز در شدت بلایت مؤثر است زیرا ارقام دیر گل با فرار از بیماری، کمتر خسارت میبینند و اصولاً یکی از ملاکهای انتخاب ارقام مقاوم به بلایت، صفت دیر گل دهی است.
مبارزه شیمیایی
محور اصلی کنترل بیماری بلایت گردو استفاده از سموم حفاظتی مسی است و سم سیستمیک مؤثری برای آن شناخته نشده است. منبع آلودگی اولیه، برگها و شاتونهای آلوده است و حداقل 105-104 باکتری در درون هر جوانه آلوده وجود دارند. چندین نوبت متوالی محلول پاشی ضرورت دارد.
مقاومت ارقام زود، میان و دیر گل گردوی ایرانی به بیماری بلایت آفاتی که در آن مشارکت دارند
حساسیت 2 به: |
|
||
مگس میوه |
کرم سیب |
بلایت |
رقم 1 |
|
زود گل |
||
نامعلوم |
++ |
++ |
Amigo |
+ |
+++ |
+++ |
Ashley |
++ |
+++ |
++ |
Chico |
نامعلوم |
++ |
+++ |
Gustine |
نامعلوم |
++ |
+++ |
Marchetti |
++ |
+++ |
+++ |
Payne |
نامعلوم |
+++ |
++ |
Serr |
نامعلوم |
نامعلوم |
+++ |
Subland |
|
میان گل |
||
نامعلوم |
+ |
+ |
Chandler |
+++ |
+ |
+ |
Eureka |
+++ |
+ |
+ |
Hartley |
نامعلوم |
+ |
+ |
Howard |
++ |
++ |
+ |
Tehama |
نامعلوم |
+ |
+ |
Vina |
نامعلوم |
+ |
+ |
Pedro |
|
دیر گل |
||
+++ |
+ |
+ |
Franquette |
+ براساس Louise Flint (1982)
1 گروه بندی براساس زمان گلدهی رقم Payne
2 +++ = بسیار حساس، ++ = نسبتاً حساس، + = نسبتاً متحمل
در برنامه استاندارد، 7 نوبت محلول پاشی انجام میشود که در آن، نوبتهای اول تا سوم در مراحل تورم جوانه، 30-15 روز پس از نوبت اول و 15 روز پس از نوبت دوم (در ابتدای مرحله تشکیل میوه) انجام میشود. نوبت دوم باید قبل از باز شدن کلاله حداکثر 1% گلها انجام شود و اگر تا زمان گلدهی عقب بیفتد، ذرات مس روی کلاله ها نشته و مانع رشد دانه گرده میشوند که در نتیجه میوه تشکیل نمیشود یا به فاصله کمی پس از تشکیل، میریزد. نوبتهای چهارم تا هفتم براساس میزان بارندگی با فواصل 14-7 روز پس از تشکیل میوه انجام میشوند. در کلیه این برنامه ها، انجام نوبتهای اول الی سوم محلول پاشی ضروری است و نباید به خاطر احتمال گیاه سوزی سموم مسی به خصوص بردو، آن را به تعویق انداخته یا حذف کرد. بهترین زمان اولین محلول پاشی مرحله Prayer است که مصادف با 7 روز پس از تورم جوانه انتهایی میباشد. نوبت دوم محلول پاشی 7-5 روز پس از نوبت اول و به منظور کنترل باکتری در مابقی فلسهای باز شده انجام میشود. لازم است در ابتدای بهار، قبل و بعد از بارندگی شدید یا بارندگی ملایم اما طولانی نیز محلول پاشی انجام شود. غلظت مس طی 4-3 روز پس از باران شدید (90-40 میلیمتر) به زیر سطح کشنده میرسد که به معنی عدم حفاظت درخت است. سموم رایج در کنترل بیماری بلایت شامل اکسی کلرور مس و ترکیب بردو هستند. ترجیحاً از اکسی کلرور مس استفاده میشود. آنتی بیوتیک استرپتومایسین نیز مؤثر است اما قدرت جوانه زنی گرده را میکاهد و موجب ریزش میوه میشود. در ایران، با توجه به پایین بودن رطوبت نسبی، دو نوبت محلول پاشی با اکسی کلرور مس یا هیدروکسید مس، نوبت اول قبل از باز شدن کامل جوانه های گل و برگ (3 در هزار) و نوبت دوم پس از خاتمه گل (2 در هزار) توصیه میشود. همچنین میتوان از ترکیب بردو (2%) استفاده کرد که برای کاهش سوختگی میتوان 1% روغن به آن اضافه کرد.
شانکرهای پوستی باکتریایی
شانکرهای پوستی گردو معمولاً به دنبال ضعیف شدن درخت در اثر تنشهای محیطی از جمله سطحی بودن یا فشردگی خاک، خشکی، آبیاری بیش از حد و پوسیدگیهای طوقه و ریشه ظاهر میشوند. انواع شانکرهای باکتریایی گردو شامل شانکر عمقی و شانکر سطحی پوست هستند که شانکر عمقی خطرناکتر است.
شانکر سطحی پوست
بیماری شانکر سطحی پوست. عامل این بیماری باکتری Erwinia nigrifluens Wilson, Starr است. گونه های جنس Brenneria گرم منفی، میله ای شکل با انتهای گرد، با ابعاد 3-3/1×1-5/0 میکرون، فاقد اندوسپور یا کپسول، منفرد و به ندرت جفتی، متحرک با تاژکهای محیطی هستند و پاسخ فوق حساسیت در توتون ایجاد نمیکنند. سرعت رشد آنها در دمای oC 28 بهینه بوده و بیش از oC 37 کند یا متوقف میشود.
نشانه های بیماری
نشانه بارز این بیماری ایجاد شانکرهای متعدد، گروهی و به رنگ قهوه ای تا سیاه در پوست خارجی تنه یا شاخه های اصلی است اما معمولاً روی انشعابات کوچکتر و شاخه های فرعی دیده نمیشود. از مرکز این لکه ها تراوشات سیاه رنگی جاری میشود که بعداً خشک شده و موادی شبه قیر برجا میگذارد. دیگر نشانه های این بیماری شامل علائم عمومی زوال و شعف و خشکیدگی شاخه است.
چرخه بیماری
باکتری عامل درون شانکر یا در تراوشات آن زمستان گذرانی مکند و در بهار، به همراه تراوشات به بیرون راه می یابد. سپس از طریق باد و باران منتشر میشود و از راه زخمهای پوستی، به خصوص زخمهای ایجاد شده توسط پرندگان، به درختان سالم نفوذ میکند. در تابستانها، به سرعت بزرک میشوند اما در پاییز و زمستان غیر فعال هستند. این بیماری در خاکهای فقیر و خشک سریعاً گسترش می یابد.
کنترل
شانکر سطحی در درختان تحت تنشهای تغذیه ای و آبی شدت می یابد و کود دهی و آبیاری منظم بهترین راه کنترل آن است. شانکرهای کوچک را میتوان خارج کرده و سپس محلهای برش را با اکسی کلرور مس ضدعفونی کرد.
شانکر عمقی پوست
نام دیگر بیماری: شانکر آوند آبکش
عامل شانکر عمقی پوست باکتری Brenneria rubrifaciens است. این نامگذاری به دلیل تولید رنگدانه صورتی در محیط کشت است.
نشانه های بیماری
شانکر عمقی پوست عمیقتر و خطرناکتر از شانکر سطحی است. معمولاً درختان 8-6 ساله یا مسنتر به این بیماری مبتلا میشوند. نشانه اصلی آن ایجاد شکافهای طولی در پوست تنه و شاخه های اصلی است که از اواخر بهار تا اوایل پاییز، تراوشات غلیظ قهوه ای – قرمز رنگی حاوی سلولهای باکتری و شیره گیاهی از آنها خارج میشود. این تراوشات پس از خشک شدن، قهوه ای – سیاه رنگ شده و ظاهری شبیه خونریزی به درخت میدهند. طول شانکرهای بسته به سن درخت، شرایط محیطی و فصل، از 30 سانتیمتر در بهار تا 60 سانتیمتر در تابستان افزایش می یابد. این باکتری با مصدوم کردن آوند آبکش، موجب اختلال در حرکت قند میشود که در نتیجه، درخت دچار زوال عمومی، تنکی تاج، زردی برگ، خزان زودرس، خشکی شاخه، افت محصول و حتی مرگ میشود.
چرخه بیماری
باکتری عامل این بیماری در تراوشات خشکیده روی تنه درخت یا درون شانکر زمستان گذرانی میکند. سپس از اوایل بهار تا اواخر پاییز فعال میشود و به همراه تراوشات به بیرون جاری میشود. این باکتری نمیتواند برای مدت طولانی روی درخت یا در خاک زنده بماند. سپس توسط باران و آبیاری بارانی به سایر درختان منتقل شده و از راه زخمهای عمیقی که به پوست داخلی رسیده باشند نفوذ میکند. درخت در بهار و تابستان به شدت به این بیماری حساس و در زمستان مقاوم است.
کنترل
اقدامات زراعی
بهترین راه کنترل، تقویت درخت است. شانکر در خاکلهای خشک و فقیر و تابستانهای گرم طغیان میکند و کوددهی و آبیاری منظم مانع ایجاد یا گسترش آن میشود. تقویت درخت با استفاده از کودهای فسفاته و پتاسه در اسفند ماه (1-5/0 کیلوگرم بر درخت)، ازته (1-5/0 کیلوگرم بر درخت نیمی در فروردین و مابقی یک ماه بعد) و دامی در زمستان به صورت برگردان به عمق 30 سانتیمتری خاک (40-30 تن در هکتار هر 3-2 سال یکبار) توصیه میشود.
برداشتن صحیح میوه
مهمترین راه نفوذ این باکتری زخمیها عمیق پوستی تازه است که نباید در زمان برداشت ایجاد شوند. ضدعفونی چوب و گیره های دستگاه میوه تکانی.
مبارزه شیمیایی
این بیماری تاکنون با استفاده از سموم شیمیایی یا تزریق آنتی بیوتیک قابل کنترل نبوده است. بریدن شانکر همراه با ضدعفونی محلهای برش با استفاده از سموم مسی یا هیپوکلریت سدیم فقط در شانکرهای بسیار جوان مؤثر است و در شانکرهای پیشرفته نه تنها باکتری را ریشه کن نمیکند بلکه موجب ضعف بیشتر رخت و تشدید بیماری نیز میشود.
کاشت ارقام مقاوم
از نظر ژنتیک مقاومت، کلیه ارقام گردو به شانکر عمقی پوست حساس اند.
آنتراکنوز
نام دیگر بیماری: لکه سیاه
انواع آنتراکنوزها، بیماریهای برگ، شاخه و میوه هستند که به گیاهان متعددی صدمه میزنند. عامل بیماری آنتزاکنوز گردو قارچ اسکومیست Leptostyla Gnomonia است که شکل غیر جنسی آن اسامی بیماری آنتزاکنوز گردو انتشار جهانی دارد.
نشانه های بیماری
قارچ عامل به کلیه بافتهای سبز حمله میکند و به خصوص برگ حساس تر و قبل از سایر اندامها آلوده میشود. در برگ، لکه های متعدد فرو رفته با حاشیه دندانه دار قهوه ای تیره – سیاه رنگ تشکیل میشود که در وسط آن، نقاط ریز خاکستری – سیاه رنگی دیده میشود. این لکه ها ابتدا کوچک اند (قطر 5-2 میلیمتر) اما به تدریج بزرگ شده و به یکدیگر می پیوندند و نواحی بافت مرده وسیعی را تشکیل میدهند. برگهای آلوده زرد میشوند و پیش از موعد میریزند و در موارد شدید، تاج درخت کاملاً بی برگ میشود. در آلودگیهای شدید، صدمات وارد به برگ و میوه موجب افت شدید کمیت و کیفیت محصول و توقف رشد میشود.
چرخه بیماری
قارچ عامل آنتراکنوز به شکل پریتسیوم های نابالغ در برگهای ریخته و زخمهای سرشاخه زمستان گذرانی میکند. آسکوسپور عامل آلودگی اولیه و انتشار بیماری در بهار و کوتیدی عامل آلودگیهای ثانویه در طول فصل تابستان است. در اوایل بهار، پریتسیوم ها بالغ میشوند و آسکوسپورهای دو سلولی تولید میکنند که منبع اولیه آلودگی هستند. آسکوسپورها در هنگام بارندگی از پریتسیوم ها بیرون ریخته و به همراه باد به برگ درختان مجاور منتقل میشوند. این بیماری در بهارهای پر باران تشدید میشود اما نشانه های آن معمولاً در تیر و مرداد آشکار میشوند. شرایط مطلوب دمای oC 21 و رطوبت نسبی 100-96% است و کونیدی ها میتوانند در نبود آب آزاد حداقل به مدت 2 هفته زنده بمانند.
کنترل
اقدامات زراعی
هرس شاخه های آلوده و جمع آوری و سوزاندن برگها و شاخه های آلوده در سراسر طول بهار و پاییز بسیار مؤثر است. مصرف کودهای ازته موجب تأخیر در بلوغ برگ و در نتیجه، کاهش رشد لکه ها و تعداد آسرول ها میشود.
کاشت ارقام مقاوم
پارادوکس، Franquette و Corne به دلیل دیر برگده بودن، آلودگی کمتری نشان میدهند. Hartley به طور نسبی حساس ترین رقم بود و ارقام Rounde demontignar, Vina, Chandler آلودگی کمتری نشان دادند.
مبارزه شیمیایی
بیماری آنتراکنوز آنقدر بالا نیست که نیازی به مبارزه شیمیایی باشد اما در آلودگیهای شدید، 3-2 نوبت محلول پاشی پاییزه و 2 نوبت بهاره با کاپتان، زینب یا بنومیل توصیه میشود. اولین نوبت محلول پاشی بهاره هنگام تورم یا باز شدن جوانه ها و اولین نوبت پاییزه پس از ریزش برگ و سپس با فواصل 14-10 روز انجام میشوند.
سرخشکیدگی سیتوسپورایی
نام دیگر بیماری: فتیله نارنجی
سرخشکیدگی سیتوسپورایی گردو توسط قارچ اسکومیستی که فرمهای غیر جنسی آن Cytospora pp. و Leucocytospora spp. و جنسی آن Valsa spp. و Leucostoma spp. نام دارند.
نشانه های بیماری
قارچ سیتوسپورا یک قارچ نکروتروف است و درون شاخه های خشکیده یا ضعیف مستقر میشود اما سویه های به شدت مهاجمی نیز دارد که به درختان قوی و سالم حمله میکنند. آلودگی در پاییز ایجاد میشود و در بهار سال بعد، سرشاخه های آلوده به شکل عصایی خشک شده، میوه و برگ نمیدهند که با توجه به این که میوه دهی درخت گردو انتهایی است، میتواند موجب افت شدید عملکرد شود. عدسکها بزرگ و برجسته میشوند و صمغ فتیله مانندی از آنها خارج میشود. این فتیله ها زرد عسلی – قرمز رنگ است و C.juglandina فتیله ایجاد نمیکند. اگر پوست زیر فتیله ها را کنار بزنیم، پیکنیدیم های قهوه ای – خاکستری رنگی روی چوب دیده میشوند.
چرخه بیماری
قارچ عامل به شکل پیکنیدیم در شاخه های خشکیده متصل به درخت یا بریده شده زمستان گذرانی میکند. کونیدی ها به صورت رشته های مارپیچ از عدسکها بیرون زده و تا هفته ها روی شانکر باقی میمانند. سپس هنگام بارندگی در پاییز و زمستان از پیکنیدیم آزاد شده و توسط باران و احتمالاً انسان و حشرات منتشر میشوند. میسیلیوم به مدت طولانی روی درخت سالم زنده میماند و اگر درخت در اثر تنشهای محیطی ضعیف شود، آن را آلوده میکند. این قارچ عموماً یک انگل ضعیف و فرصت طلب است و عموماً از راه زخم نفوذ میکند. شاخه های بزرگ از راه زخمهای هرس، شکستگی، سرمازدگی، آفتاب سوختگی و سیخکهای خشکیده آلوده میشوند. آلودگیهای جدید در پاییز به خصوص در ماههای مهر، آبان و آذر و زمستان رخ میدهد اما درختان مسن و ضعیف در هر فصلی ممکن است.
کنترل
شاخه های آلوده باید سریعاً بریده و سوزانده شوند. از آنجایی که درخت در دوره خواب به این قارچ حساس تر میشود، بهتر است هرس در روزهای خشک بهار انجام و پس از آن محلول پاشی بردو انجام شود. محلول پاشی با بردو (2%)، اکسی کلرور مس.
خشکیدگی شاخه
خشکیدگی شاخه نوعی بیماری مزمن قارچی در درخت گردو است که به دلیل گرما دوست بودن عامل آن، در تابستان شایع میشود. عامل این بیماری قارچ آسکومیست Hendersonula toruloidea است.
نشانه های بیماری
این بیماری درخت را نمیکشد اما موجب خشکیدگی شاخه و افت عملکرد میشود. علائم در اواسط تابستان به صورت خشکیدگی ناگهانی برگ شاخه های کوچک به خصوص شاخه های غربی نمایان میشود. برگهای خشکیده قهوه ای تیره میشوند ولی نمیریزند و پس از خزان، درختان آلوده بین سایز درختان مشخص هستند. لایه خارجی پوست شاخه های آلوده خشک و کاغذی شده و ترک میخورد و به تدریج بخشهایی از آن کنده میشوند. بافت چوبی زیر پوست آلوده تیره رنگ شده و گرد سیاهی بر روی آن مشاهده میشود. آلودگی معمولاً از شاخه های نازک شروع میشود و طی 3-2 سال به شاخه های بزرگتر و حتی تنه سرایت میکند.
چرخه بیماری
منبع اصلی زاد مایه و فرم مقاوم این قارچ، آرتروسپور است که به گرما، سرما و خشکی بسیار متحمل اند. آرتروسپورها در زمستان توسط باد و باران بر روی شکافهای نواحی آفتاب سوخته قرار میگیرند. گیاه آلوده به تشکیل تیلوز از خود دفاع میکند که موجب انسداد آوند چوبی و در نتیجه خشک شدن شاخه میشود. قارچ ناتراسیا نمیتواند به بافت سالم نفوذ کند و ترکهای ناشی از آفتاب سوختگی و احتمالاً یخ زدگی راه اصلی نفوذ آن است. بیماری در تابستان گسترش می یابد و به خصوص در تابستان گرمتر از oC 30-25 تشدید میشود اما در تابستانهای خنک یا مناطق معتدل، کند یا متوقف میشود.
کنترل
عملیات زراعی
هرگونه عملیات زراعی که موجب تقویت درخت و در نتیجه لنبوه شدن تاج شود، میتواند شدت آفتاب سوختگی و در نتیجه شدت این بیماری را کاهش دهد. درختانی که در اثر خشکی، فقر تغذیه ای، پوسیدگیهای طوقه / ریشه و کنه، ضعیف شده باشند، به این بیماری حساس میشوند. با مدیریت آبیاری، کوددهی و مبارزه با آفات و بیماریها میتوان خسارت آن را کاهش داد. شاخه های آلوده را از 30 سانتیمتر پایین تر از محل آلودگی (بافت تغییر رنگ یافته) برید و سوزاند. در آلودگیهای شدید ممکن است لازم باشد کل درخت یا حتی باغ سوزانده شود.
مبارزه شیمیایی
آلودگیهای شدید با 2-1 نوبت محلول پاشی زمستان بردو نسبتاً قابل کنترل هستند. سفید پاشی زمستانه با آهک نیز موجب کاهش جراخات آفتاب سوختگی و در نتیجه کاهش خشکیدگی شاخه میشود. تراشیدن و ضدعفونی زخمها نیز در کاهش زخم و انتشاری بیماری مؤثر است.
استفاده از ارقام مقاوم
ارقام Eureka, Franquette, Mayette, Meyland بسیار حساس، Payne نسبتاً حساس و Concord مقاوم است اما با شرایط گرم و خشک سازگاری ندارد.
لکه کرکی
بیماری لکه کرکی به برگ و میوه درخت گردو صدمه میزند. عامل آن قارچ بازیدیومیست Microstroma juglandis متعلق به راسته میکروستروماتال است. نشانه های آن در برگ به صورت لکه های زرد روشن زاویه دار در سطح رویی برگ و لکه های سفید گچی در سطح زیرین در مقابل لکه های رویی دیده میشود. این لکه ها به مرور بافت مرده میشوند و در صورت وسیع بودن ناحیه بافت مرده، برگ میریزد. به ندرت در سطح میوه نیز لکه های کوچک، گرد و کرک مانندی پیرامون یک ناحیه سبز رنگ مرکزی تشکیل میشود که به مرور زمان قهوه ای تیره – سیاه رنگ میشوند. این لکه ها معمولاً فقط موجب بدشکلی پوست سبز میوه میشوند و به پوست چوبی یا مغز میوه صدمه نمیزنند اما در آلودگیهای شدید، میوه ها ریز و سبک میشوند. برنامه سم پاشی برای کنترل بلایت، برای کنترل آن نیز کفایت میکند. اما رقم Serr به شدت حساس است.
بیماریهای ریشه، طوقه و تنه درخت گردو در ایران
پوسیدگی رزلینیایی ریشه
نام دیگر بیماری: پوسیدگی سفید ریشه
پوسیدگی سفید ریشه از جمله بیماریهای خطرناک باغ و خزانه گردو است. عامل آن قارچ آسکومیست است که شکل جنسی آن Rosellinia nercatrix Prill. و غیر جنسی آن Dematophora necartrix R. Hartig نامیده میشود.
نشانه های بیماری
این بیماری در خزانه و باغ رایج است. در باغ، پراکنش درختان آلوده ابتدا به صورت لکه ای است و سپس به صورت حلقه ای اطراف اولین درخت آلوده گسترش می یابد. تاج درختان آلوده تنک و رشد آنها کم یا متوقف شده و دچار سرخشکیدگی، ریز برگی و خزان زودرس میشوند. درختان آلوده کم ثمر هستند، میوه ها ریز، نارس و بی کیفیت است و میوه های نارس معمولاً تا پاییز روی شاخه می مانند. با پیشرفت بیماری، درخت قدرت رویشی خود را از دست میدهد و در بهار بعد، جوانه ها و شکوفه های آن باز نمیشوند. در ریشه، میسیلیوم ها ابتدا به ریشه های موئین حمله میکنند و شبکه کرکی سفید – خاکستری رنگی روی ریشه های موئین می گسترانند و آنها را میپوشانند. در نتیجه حجم ریشه کم میشود به طوری که میتوان نهالهای آلوده را به راحتی از خاک خزانه بیرون کشید. سپس به سوی ریشه های بزرگتر پیشروی میکنند و روی پوست ریشه شبکه کرکی سفید – خاکستری که بعداً قهوه ای و در نهایت سیاه رنگ میشود ایجاد میکنند. همچنین در زیر پوست، ورقه های کرمی رنگی ایجاد میکنند. ریشه آلوده، پوسیده (غیر نرم) و بد بو میشود، پوست آن شکننده و پوسته شده و صمغ از آن خارجی میشود. در این بیماری، علت اصلی ضعف درخت، تخریب فیزیکی ریشه و آوند آبکش است. در عین حال، قارچ رزلینیا با ایجاد اختلال در فتوسنتز بر اثر تولید سم غیر اختصاصی سیتو کلازین ای، علائم بیماری را تشدید میکند. رزلینیا نکاتریکس قارچی فرصت طلب است که به درختان ضعیف حمله میکند. لذا نمیتوان تنکی تاج، سرخشکیدگی و افت محصول که میتواند ناشی از کمبودهای تغذیه ای، نماتدها، آفات و قارچهای خاکزاد نیز باشد را به آن نسبت داد.
چرخه بیماری
آلودگی معمولاً با نفوذ مستقیم قارچ به ریشه های کوچک آغاز میشوند زیرا این ریشه ها فاقد بافتهای ثانویه هستند اما نفوذ به ریشه های بزرگتر مستلزم شکستن بافت چوب پنبه ای توسط بالشتک نفوذی است. تماس ریشه ای راه انتقال این قارچ بین درختان مجاور است و جابجا کردن بقایای ریشه های آلوده (توسط شخم، باد، آب، خاک و حیوانات) یا نهال آلوده، راه انتشار آن به سایر مناطق است.
کنترل
عملیات زراعی
ایزوله کردن کانون اولیه آلودگی: بدین منظور، به محض مشاهده اولین مورد آلودگی، ریشه های آن را هرس کرده و میسوزانند و سپس دور ریشه کانال میکشند. با توجه به اینکه درختان پیرامونی نیز احتمالاً آلوده هستند، ریشه های مجاور آنها را نیز هرس کرده و دور آن کانال میکشند.
میسیلیوم: این قارچ میتواند در خاکهای نیمه خشک الی خشک زنده بماند اما رطوبت بهینه آن 70% است. لذا خودداری از آبیاری غیر ضروری و آبیاری قطره ای در کنترل آن مؤثر است.
رزلینیا تکاتریکس: این بیماری به خصوص در خاکهای اسیدی شدیدتر است. مثلاً اسیدیته 5/6-1/6 موجب تشدید پوسیدگی سفید میشود. خاک سنگین آهکی با هر رطوبت، خاک مرطوب و غنی از مواد آلی با هر اسیدیته. در مجموع، خاک سنگین، رطوبت بالا و دمای پایین به نفع گسترش این قارچ است.
گرما درمانی
گرما درمانی (آفتاب دهی) آسانترین و سالم ترین راه ضد عفونی خاک آلوده و بخشی از مدیریت تلفیقی این بیماری است. شش هفته گرما درمانی میتواند تمام میسیلیوم های رزلینا نکاتریکس تا عمق 60 سانتیمتری خاک را بکشد. اما بر خاکهای عمیق تر یا سایه اندازها و میسیلوم های داخل بقایای قطعات ریشه های آلوده مؤثر نیست و باید در تلفیق با سایر روشها از جمله هرس و هوادهی ریشه آلوده، تقویت درخت و سموم شیمیایی به کار رود.
مبارزه شیمیایی
رزلینیا نکاتریکس به قارچ کش های سیستمیک بنزیمیدازول حساس است و توسط توپسین – ام (تیوفانات متیل) و بنومیل (2 در هزار) در شرایط درون شیشه 2 و گلخانه مهار شده است. پوسیدگی سفید ریشه انگور گلخانه ای و گلابی ژاپنی توسط سموم توپسین ام و اخیراً فلوزینام 3 (به دلیل پایداری بیشتر نسبت به توپسین ام) و در قهوه توسط براسیکل 4 کنترل میشود. پوسیدگی رزلینیایی ریشه سیب با چال کردن کربندازیم 5 (1 در هزار، دو نوبت در دو ماه) یا محلول پاشی مستیقیم آن روی خاک اطراف طوقه گزارش شده است. متیل برومید زمانی مؤثر است که تا عمق 90 سانتیمتری خاک نفوذ کند. قارچ کش های بنومیل و توپسین – ام (80-40 گرم در متر مربع به عمق 30 سانتیمتری) در نابود کردن میسیلیوم های رزلینیا نکاتریکس در خزانه و باغ گردو بسیار مؤثر هستند. همچنین توصیه شده ریشه و طوقه نهال قبل از کشت در محلول حاوی بنومیل یا توپسین – ام (300 گرم)، خاکستر یا خاک نرم (10 کیلو)، پهن الک شده (5 کیلو) و آب (100 لیتر) فرو برده شود.
کاشت ارقام مقاوم
در مجموع، درختانی که قدرت ریشه زایی بالایی دارند، مقاومت بیشتری نشان میدهند.
کنترل بیولوژیک
این قارچ به بسیاری از آنتاگونیست های باکتریایی، بازیدیومیست ها، نماتدها و تریکودرما حساس است. نوعی متابولیت اسید کربوکسیلیک از باکتری انتروکوکوس فسالیس به دست آمده که قادر به کنترل قارچ در لینیانکاتریکس بود. کنترل پوسیدگی سفید ریشه با استفاده از قطعات ویروسی شبه آر ان آی دو رشته ای نیز تا حدودی موفق بوده است.
پوسیدگی فیتوفترایی طوقه و / یا ریشه
نام دیگر بیماری: شیره سیاه، آب سیاه
عوامل این پوسیدگیها گونه های مختلفی از قارچ جنس فیتوفترا هستند که به معنی تخریبگر گیاه است. این بیماری در درختان میوه خشکباری بادام، پسته و گردو خطرناک است ولی این قارچ میتواند میزبانان خود در هر سنی از نهالی گرفته تا بلوغ از پای درآورد. عامل آن قارچهای P. caclorum و P. citrophthora هستند. مهمترین گونه هایی که به درختان گردوی حمله میکنند P. cinnamomi, P. citricola, P. cactorum, P. citrophthora, P. cryptogea, P. megasperma, P. drechsleri, P. parasitica و چند گونه ناشناخته دیگر هستند. گونه های P. citrophthora, P. cinnamomi و P. parasitica به ندرت از درخت گردو جداسازی میشوند اما به شدت بیماریزا هستند و به سرعت درخت را میکشند.
گونه های فیتوفترای جدا شده از درختان میوه ایران که میتوانند در گردو نیز بیماریزا باشند
مناطق انتشار |
گیاه منبع |
گونه فیتوفترا |
اهواز، تهران |
اکالیپتوس، بلوط |
P. cinnamomi Rands |
ورامین، قزوین، تهران، رامسر، کرج، گیلان، مازندران ، مرکزی |
بادمجان، چنار، ژربرا، سیب زمینی، مخروطیان |
P. cryptogea Pethybridge Et. Lafferty |
اصفهان، فارس، کرج، بهبهان، قزوین، ممسنی، یاسوج، گیلان، مازندران، مرکزی، دزفول، شوشتر، همدان |
آفتابگردان، اقاقیا، پسته، چغندر، خربزه، خیار، مخروطیان، گلرنگ، نخود، گل عقربی، هندوانه |
P. drechsleri Tucker |
رفسنجان، دزفول، سوسنگرد، ملاثانی |
پسته، توت فرنگی، یونجه |
P. megasperma Drechsler |
نشانه های بیماری
در ابتدای آلودگی، درختان بیمار از درختان سالم قابل تشخیص نیستند اما به تدریج بر اثر تخریب ریشه و / یا طوقه، رشد درخت آلوده متوقف و دچار ضعف، ریز برگی و خزان زودرس میشود و در میان سایر درختان قابل تشخیص است. به دلیل تنکی تاج، میوه ها در معرض تابش مستقیم خورشید قرار میگیرند و آفتاب سوخته و بی کیفیت میشوند. ریشه و طوقه کلیه درختان اعم از بالغ و نهال به این قارچ حساس هستند. پوسیدگی طوقه ابتدا به صورت شکافهایی در پایین طوقه دیده میشود که تراوشات محدودی از آنها خارج میشود. این تراوشات که در واقع شیره نباتی هستند، در معرض هوا، سیاه رنگ میشوند و لذا در بعضی مناطق این بیماری را شیره سیاه یا آب سیاه می نامند. سپس به تدریج پوسیدگی به سمت بالا و بعد د کلیه جهات جانبی و طولی طوقه گسترده میشود و تبدیل به شانکر میشود. گونه های P.cactorum, P. citrophthora و P. citricola، شانکرهایی تولید میکنند که تا چند متر از طول تنه را در بر میگیرند به شاخه های اصلی و ریشه های اصلی در اعماق 60-30 سانتیمتری خاک میرسند. در پوسیدگی ریشه، ابتدا ریشه های موئین و سپس ریشه های بزرگتر می پوسند و زخمهای قهوه ای – سیاه رنگی روی ریشه های بزرگ ایجاد میشود. زمانی که کل سیستم ریشه ای بپوسد یا شانکر کمربندی شود، درخت می میرد. سرعت مرگ درخت بسته به گونه فیتوفترا، بافت خاک، شرایط آب و هوایی و سن درخت دارد و به صورت مرگ سریع (در همان سالی که اولین نشانه ها ظاهر شد) یا زوال تدریجی (تا 5 سال پس از ظهور اولین نشانه ها) رخ میدهد. برای تشخیص پوسیدگی فیتوفترایی باید پوست خارجی طوقه را تراشید تا بافت چوبی مرده قهوه ای – سیاه رنگ را مشاهده کرد. تشخیص پوسیدگی فیتوفترایی دشوار نیست زیرا آرمیلاریا ملئا تولید ورقه های سفید و شبه بادبزنی در زیر پوست میکند.
سرعت زوال درخت گردو براساس نقطه اثر اصلی گونه فیتوفترا
سرعت زوال |
بافت مورد تهاجم |
گونه فیتوفترا |
سریع (3-1 سال) |
پوسیدگی از طوقه آغاز و به تنه و ریشه گسترش می یابد |
P. citricola P. parasitica P. cirophthora P. cactorum |
سریع (3-1 سال) |
کل سیستم ریشه ای و گاهی طوقه |
P. cryptogea P. cinnamomi |
تدریجی |
ریشه های موئین و ثانویه |
P. megasperma P. drechsleri |
چرخه بیماری
زمستان گذرانی و تابستان گذرانی در خاک یا بافت آلوده گیاهی و به فرمهای اووسپور (اجسام تولید مثل جنسی)، کلامیدوسپور (ساختار تولید مثل غیر جنسی) یا میسیلیوم انجام میشود. این اجسام بسته به رطوبت خاک، دما و گونه قارچ در بهار به طور مستقیم یا غیر مستقیم تندش میکنند. تندش مستقیم در رطوبتهای پایین تر خاک مانند آبیاری متعادل و زه کشی مناسب یا در فصول گرم سال صورت میگیرد. انتشار قارچ فیتوفترا با مواد گیاهی، آب و خاک آلوده صورت میگیرد. بیش از 8 سال در خاک مرطوب زنده می ماند اما در رطوبت کمتر از 2% ظرف یک ماه کشته میشود. اکثر گونه های فیتوفترای مهاجم به گردو در دمایoC 32-27 غیر فعال و در بیش از oC 32 می میرند.
کنترل
پوسیدگیهای فیتوفترایی در خزانه و باغ شایع هستند و شدت آنها تابع گونه قارچ، رطوبت خاک، دمای محیط، بهداشت باغ و مقاومت نسبی پایه است. اصل اول در کنترل این بیماری، جلوگیری از تر شدن و ایست آب پیرامون طوقه است.
عملیات زراعی
ریشه کن کردن این قارچ از خاک پر هزینه و عملاً غیر ممکن است. در درجه اول مانع ورود آن به باغ یا خزانه شد و از احداث باغ در زمینهای آلوده پرهیز کرد. قبل از ورود به باغ سالم، چکمه و دوات کشاورزی را تمیز و ضدعفونی کرد. آبهای جاری آلوده با انتقال زئوسپورها به جریانات آبی و دریاچه ای، باغات سالم را آلوده میکنند. آب آلوده توسط فیلتر کردن یا کلره سازی قابل ضدعفونی است. پوست طوقه حساس تر از پوست ریشه است و نباید زیر خاک قرار بگیرد. انهدام علفهای هرز اطراف طوقه و عدم انباشت مواد آلی (کود حیوانی و خاک برگ) دور طوقه، در کاهش رطوبت و پوسیدگی مؤثر است. در درختان آلوده باید خاک پای درخت تا نزدیک ریشه اصلی را کنار زد و طوقه و کنده را در تابستان معرض تابش آفتاب و هوای آزاد رها کرد.
مبارزه شیمیایی
فرو بردن ریشه نهال در ترکیب بردو (5%) یا اکسی کلرورمس (5 در هزار) موجب کنترل نسبی این بیماری در زمینهای آلوده میشود. محلول پاشی زمستانه پایین تنه و طوقه با بردو (2%) یا پرمنگنات پتاسیم (1%) موجب کاهش قدرت جوانه زنی اسپور و رشد میسیلوم قارچ فیتوفترا میشود. سموم سیستمیک اختصاصی ضد اوومیست مانند آلیت (نوعی فسفات آلی با ماده مؤثر فوستیل آلومینیوم) و ردومیل (نوعی فنیل آمید با ماده مؤثر متالاکسیل) زئوسپورها را میکشند و رشد میسیلیوم و تولید اسپورانژیا را متوقف میکنند. سم ردومیل از مؤثرترین قارچ کش های ضد اوومیست است. در زمینهای آلوده، پاشیدن گرانول ردومیل روی خاک جوی قبل از آبیاری در ضدعفونی کردن خاک مؤثر است.
جراحی ناحیه آلوده
در پوسیدگیهایی که کمتر از 3/1 دور طوقه را گرفته باشند، میتوان ناحیه آلوده را تا بافت سالم تراشیده و محل برش را ترکیب بردو (8%)، اکسی کلرور مس (5%)، کاپتان (5-4%) یا آلیت بورس مالی کرده با چسب پیوند پوشانید. هوادهی بخش فوقانی ریشه اصلی با پس زدن خاک و رها کردن آن در معرض آفتاب تابستان، توأم با خشک نگه داشتن ناحیه میتواند موجب التیام زخم شود. هوادهی ریشه و گرمادهی در تابستان حتی میتوانند موجب بهبود نسبی پوسیدگیهای بزرگتر از 3/1 دور طوقه شوند و مرگ درخت را به تأخیر اندازند. درختان آلوده ای که قابل مداوا نیستند باید خارج و گود ریشه با آب آهک، بردو یا زینب (5 در هزار) ضدعفونی شود.
کنترل بیولوؤیک
هنگام غرس نهال، حدود 200 گرم از آن را به همراه مقداری کود فسفاته و کود آلی در گود ریشه میریزند. در مجموع، بیماری پوسیدگی فیتوفترایی قابل کنترل است و این امر در درجه اول منوط به خشک نگه داشتن طوقه است.
پوسیدگی قهوه ای ریشه
نام دیگر بیماری: پوسیدگی ریشه بلوط، پوسیدگی بند کفشی، پوسیدگی آرمیلاریایی
این بیماری توسط قارچ بازیدیومیست Armillaria mellea, Kunner SensuStricto معروف به قارچ عسلی ایجاد میشود. این قارچ متعلق به راسته قارچهای کلاهکدار (اگاریکال) است و کلاهک آن پس از مرگ یا نزدیک مرگ درخت ظاهر میشود. این قارچ به همه جنسهای درختان حمله میکند.
نشانه های بیماری
نشانه ها در بخش هوایی درخت شامل کامش یا توقف رشد، سرخشکیدگی، ریزبرگی و خزان زودرس است. در مراحل اولیه، صمغ از طوقه درخت آلوده خارج میشود. اغلب قطعات بزرگی از پوست طوقه و ریشه کنده میشود و ورقه های بادبزن شکل سفید – کرمی بر سطح چوب دیده میشوند. این قارچ علاوه بر بیماریزایی شدید، جزو قارچهای پوساننده چوب نیز هست و موجب پوسیدگی سفید و خشک چوب گردو میگردد. چنانچه پوست ریشه به راحتی کنده و ورقه ورقه شود و چوب زیر آن از ورقه های میسیلیومی بادبزن شکل مفروش باشد و به خصوص اگر ریزومورف دیده شود، آرمیلاریا ملئا و در صورتی که سطح ریشه از شبکه کرک مانند سفید –خاکستری یا قهوه ای رنگ پوشیده شده و ریسه ها دارای گره های گلابی شکل باشند، رزلینیانکاتریکس است. رویش قارچهای کلاهکدار عسلی رنگ از تنه یا خاک پیرامون درخت آلوده از شاخص های تشخیصی آرمیلاریا ملئا است که در پاییز پس از بارندگیهای شدید از تنه یا خاک پیرامون درختان مرده یا در حال زوال می رویند. تعداد کلاهکها در هر دسته متفاوت و تا 40 عدد است. ارتفاع قارچهای کلاهکدار حدود 7 سانتیمتر و قطر آنها 15-5 سانتیمتر است. کلاهکها در ابتدا کروی اند و به وسیله پرده ای از حاشیه ساقه مسدود شده اند اما پس از پاره شدن پرده، چتر مانند میشوند و بقایای پرده به صورت حلقه ای در بالای ساقه باقی می ماند.
چرخه بیماری
میسیلیوم قارچ آرمیلاریا ملئا تا صد سال داخل ریشه و چوب در خاک زنده می ماند و میتواند با تماس مستقیم ریشه ای یا با تولید ریزومورف، سایر درختان را آلوده کند. در اثر رشد مریستم انتهایی، تا چند متر در خاک پیشروی میکند و با رسیدن به ریشه میزبان، با ترشح مواد چسبنده به آن میچسبد. از طریق زخم به ریشه میزبان نفوذ میکنند و با ترشح آنزیمهای هیدرولیز کننده سلولز و لیگنین، آن را تجزیه کرده و در زیر پوست ریشه پخش میشوند. قارچ آرمیلاریا ملئا از طریق جابجایی خاک و بقایای گیاهی آلوده توسط انسان و ادوات کشاورزی منتشر میشود.
کنترل پوسیدگی قهوه ای ریشه
اقدامات زراعی
درختان مرده یا در حال زوال را حذف کنید. محور اصلی مبارزه، خارج کردن کنده و ریشه درخت آلوده است. در بسیاری از گونه های درختی، کانال کشی پیرامون ریشه آلوده نیز مؤثر است. ریزومورف آن در خاک قلیایی و رطوبت بالا رشد فعالتری دارد.
استفاده از ارقام مقاوم
شدت پوسیدگی قهوه ای بستگی به پایه، سویه قارچ و شرایط محیطی دارد. گردوی سیاه کالیفرنیای شمالی و هیبرید پارادوکس مقاوم هستند.
مبارزه شیمیایی
باید در بهار، خاک پیرامون طوقه و بخش فوقانی ریشه اصلی تا عمق 30-20 سانتیمتری را کنار زد و نواحی بیمار را بریده با بنومیل یا تیوفانات متیل ضدعفونی کرد. سپس آن را در تابستان در معرض هوا و حرارت رها کرد و قبل از شروع بارانهای پاییزی، محل را دوباره با خاک پر کرد. اگر درخت قابل درمان نباشد، باید آن را خارج و گود ریشه را با آب آهک، فرمالین 5%، بردو، سولفات آهن (40-30 گرم در متر مربع)، کلرور جیوه (1 در هزار)، بنومیل یا تیوفانات متیل ضدعفونی کرد. ریشه های قطورتر از 5/1 سانتیمتر را خارج و زمین را در تابستان بدون آبیاری رها کرد. سپس در اواخر تابستان یا اوایل پاییز، آن را شخم عمیق (تا عمق حداقل 50 سانتیمتر) زد و پس از تزریق گازهای سمی، آن را حداقل به مدت 2 هفته با پلاستیک پوشاند و قبل از کشت، حداقل به مدت یک ماه هوادهی کرد. سموم تدخینی مؤثر بر آرمیلاریا ملئا شامل متیل برومید، کربن دی سولفید و سدیم متیل ایزوتیوسیانات هستند. مخلوط ترکیبات فنلی نیز مانع رشد ریزومورف ها میشود و در خاکهای سبک مؤثر است.
گال طوقه
نام دیگر بیماری: سرطان طوقه
عامل این بیماری باکتری Rhizobium radiobacter است. باکتری Rhizobium radiobacter متعلق به خانواده ریزوبیاسه، رده آلفاپروتوباکتریا و راسته ریزوبال است. نام قبلی این باکتری Agrobacterium tumefaciens بود و به جنس اگروباکتریم تعلق داشت. این باکتری میله ای شکل با ابعاد 3-5/1×1-6/0 میکرون، به صورت تکی یا جفتی، متحرک با 6-1 تاژک محیطی، گرم منفی، هوازی، فاقد اسپور، تولید کننده اکسیداز و کاتالاز و فاقد رنگدانه است. دمای بهینه و حداکثر دمای رشد آن به ترتیب oC 22 و oC 35 است.
نشانه های بیماری
واضح ترین نشانه این بیماری تشکیل گال در طوقه در مجاورت سطح خاک یا در اندامهای هوایی است. گال ها ابتدا به صورت برجستگیهای کوچکی در پوست، به خصوص در محل بریدن پاجوشها، پدیدار میشوند ولی به تدریج دور طوقه یا شاخه را میگیرند و کمربندی میشوند. فشار گال ها بر بافتهای مجاور موجب در هم شکستن آوندهای چوبی و قطع جریان آوندی میشود و موجب کاهش رشد و کوتاهی قد درخت میشود و بسته به تعداد، اندازه و محل گال و سن درخت، باعث افت عملکرد، ضعفریا، کوتاهی عمر و حتی مرگ درخت میشود. گال های تازه، کوچک، نرم و اسفنجی اند اما به تدریج بزرگ (تا قطر 30 سانتیمتر)، خشن، تیره، شکننده و شکافدار میشوند و بخش مرکزی آنها می میرد و حفره ای بر جا می ماند که ممکن است محل زیست حشرات و قارچهای پوساننده چوب شود. درختان آلوده در اثر بادهای شدید میشکنند. روش متداول در شناسایی این باکتری استفاده از آزمونهای بیوشیمیایی / فیزیولوژیک و آزمون بیماری زایی است.
چرخه بیماری
باکتری Rhizobium radiobacter میتواند به مدت طولانی در خاک زنده بماند. تنها راه نفوذ آن از زخمهای تازه ریشه و طوقه است که در اثر هرس ریشه، پیوند، زدن عف هرز دور طوقه، سرمازدگی، تغذیه نماتدها و حشرات از ریشه و برف یا تگرگ ایجاد شده اند. این باکتری با مواد گیاهی آلوده، آب آبیاری و باران، حشرات خاکزی، جانوران، انسان و عملیات زراعی منتشر میشود. سپس تحت تأثیر جاذبه شیمیایی مواد فنلی مانند استوسیرینگن که از بافت زخمی ریشه آزاد میشوند به سمت میزبان شنا میکند و با تولید رشته سلولری به سلول گیاه متصل شده و این اتصال را با ترشح پروتئینی به نام دیکادسین محکم میکند. سپس به کمک پروتئینهای ویرولنس T-DNA را به سلول گیاه منتقل میکند که پس از ادغام آن در ژنوم گیاه، فرایند تشکیل گال آغاز میشود. تشکیل گال طی 20 ساعت القا میشود.
کنترل
اقدامات زراعی
از گردو کار در خاکهای آلوده پرهیز کنید. قبل از کاشت میتوان آلودگی خاک را توسط پی سی آر بررسی کرد. کاشت نهال سالم، حذف نهالهای گالدار، کنترل نماتدها و حشرات تغذیه کننده از ریشه، پرهیز از ایجاد زخم در طوقه در هنگام کاشت، خاکبرداری یا حمل وسایل در باغ و از صدمه زیاد به ریشه در هنگام جابجایی نهال از موارد مؤثر در کنترل این بیماری است. محافظت ریشه و طوقه نهال هنگام غرس با سموم بیولوژیک بسیار مفید است اما محاظت توسط باکتریسیدهای مسی، هیپوکلریت سدیم و استرپتومایسین، نتیجه بخش نبوده است. هنگام بریدن پاجوشها، ناحیه برش را با محلول 5% سفیدکننده خانگی ضدعفونی کنید و پاجوشها را بسوزانید.
مبارزه شیمیایی
در درختان جوان (زیر 4-3 سال) یا گال هایی که کمتر از نصف دور طوقه را گرفته اند، نتیجه بخش است. جراحی باید در زمستان انجام شود و میتواند محل برش را با بکتیسین (حاوی 2 و 4- زایلنول و متاکسرول) تیمار کرد. این ماده فقط توسط بافتهای سرطانی جذب میشود و تأثیری بر بافتهای سالم اطراف آن ندارد. تدخین خاک خزانه گردو با مخلوط کلروپیکرین – متیل برومید موقتاً جمعیت این باکتری را می کاهد اما جمعیت آن پس از اندکی مجدداً بالا میرود.
کنترل بیولوژیک
کنترل بیولوژیک گال طوقه توسط سویه Kerr84 (K84) از باکتری A. redioacter با موفقیت انجام میشود. سویه K84 اثر محافظتی دارد و آغشتن آن به ریشه و طوقه نهال قبل از کاشت موجب پیشگیری از تشکیل گال در چند میزبان از جمله گردو شده است. سویه K84 با اشغال محل زخم و تولید آنتی بیوتیک اگروسین 84، سویه های نوع ناپولین یا ساکسیناموپین را مهار میکند ولی سویه های اکتوپین و اگروپین دار به آن مقاوم هستند. بعضی سویه های گالزا، ژن مقاومت به اگروسین را از سویه K84 گرفته و به اگزوسین مقاوم شده اند لذا از سویه K1026 که ژن مقاومت به اگروسین آن غیر قابل انتقال به سایر باکتریهاست، استفاده میشود.
پوسیدگی چوب
بافتهای نرم، اسفنجی، ترک دار یا حفرات باز در تنه و شاخه انواعی از پوسیدگی چوب هستند که توسط گونه های متنوعی از قارچهای ناقص، آسکومیست و به خصوص بازیدیومیست ها ایجاد میشوند. مهمترین بازیدیومیست های پوساننده چوب متعلق به جنسهای Peniophora, Lenzites, Pleurotus, Schizophyllum, Latiorus, Phellinus, Ganoderma, Chondrostereum, Heterobasidium (Fomes), Polyporus, Inonotus و Trametes هستند. این قارچها موجب تغییر رنگ و افت کیفیت چوب آنها میشوند.
نشانه های پوسیدگی چوب
پوسیدگی چوب ممکن است موجب از ریشه درآمدن و شکستن تنه درخت در هنگام تند باد یا برداشت محصول شود. قارچهای پوساننده چوب مانند آرمیلاریا ملئا به لایه زاینده حمله میکنند و موجب ایجاد شانکر، تراوش صمغ و حتی مرگ درخت میشوند. از نشانه های بارز پوسیدگی چوب، تشکیل کلاهک قارچ در بهار است که از نزدیکی محل ورود قارچ به بافت گیاهی یا در بیخ درخت مرده تشکیل میشود.
چرخه بیماری
قارچهای پوساننده چوب به صورت میسیلیوم در درون تنه درخت بیمار یا کنده و بیخ درخت مرده زمستان گذرانی میکنند. در بهار، اندام باردهی جنسی آنها به شکل کلاهک تشکیل میشود و بازدیوسپور تولید و آزاد میکند. بازیدیوسپورها توسط باد، باران یا حیوانات به درختان مجاور منتقل و از راه زخمهای موجود در شاخه، تنه، ریشه، شاخه مرده و گال طوقه وارد چوب تغییر رنگ یافته میشوند. سپس با ایجاد میسیلیوم های هموتالیک (در گونه های هموتالیک) یا هتروکاریون (در گونه های هتروتالیک) به بافت گیاهی نفوذ میکنند. قارچ با مصرف محتویات دیواره سلولی به عنوان منبع مواد غذایی و انرژی، در درون سلولهای چوب رشد کرده و در بافت چوب گسترش می یابد. اکثر قارچهای پوساننده چوب مهاجم ثانویه هستند و به بافتهایی حمله میکنند که قبلاً در اثر فرایندهای شیمیایی و سپس توسط باکتریها، آسکومیست ها و قارچهای ناقص تغییر رنگ داده اند و قادر به اشغال بافت سالم نیستند. فرایند تغییر رنگ در درختان زنده در ناحیه زخم، سلولهای زخمی و سلولهای مجاور آنها به دلیل تغییرات شیمیایی مانند اکسیداسیون، تغییر رنگ میدهند. سپس میکرو ارگانیسم ها روی این زخمهای مرطوب قرار میگیرند و با افزودن رطوبت محل و فرسوده کردن دیواره های سلولی، تغییر رنگ را افزایش میدهند. در مرحله بعد، بازیدیومیست های پوساننده چوب فعال میشوند و شروع به تجزیه و هضم دیواره های سلولی میکنند. فرایند پوسیدگی ممکن است 5-3 تا 100-50 سال ادامه یابد.
کنترل پوسیدگی چوب
- دقت در زخمی شدن ریشه، تنه و طوقه هنگام شخم زنی و علف زنی. مجاری اصلی ورود قارچهای پوساننده چوب، زخمهای بزرگ در تنه و زخم باقیمانده از برش شاخه است. این قارچها همچنین میتوانند از طریق شاخه های مرده یا در حال مرگ متصل به درخت نیز نفوذ کنند و باید چنین شاخه هایی بریده شوند. هرس سالیانه باید در انتهای خزان یا در زمستان که مایه تلقیح کم است، انجام شود.
- پوشاندن زخمها با چسب پیوند، رنگ چوب یا قارچ کش های سیستمیک مانند تریادیمنول میتواند مانع نفوذ قارچ شود.
- از خیس کردن تنه درخت توسط آبیاری بارانی خودداری شود.
- به منظور جلوگیری از تولید مایه تلقیح، کلاهک قارچ و شاخه های مرده را جمع کرده و بسوزانید.
سموم بیولوژیک: این سموم هنگام بریدن درختان به طور مداوم بر سطوح اره مالیده میشوند. قارچ Trichoderma harizianum پوسیدگی چوب درخت سیب را به خوبی کنترل میکند اما با درختان خشکباری سازگاری ندارد.
نوار سیاه
عامل آن سویه خاصی از ویروس برگ حلقوی گیلاس است. ویروس برگ حلقوی گیلاس متعلق به خانواده کوموویریده و جنس نپوویروس است.
نشانه های بیماری
بیماری نوار سیاه در درختان 20-15 ساله شایع است اما میتواند به هر سن درختی از 5 الی 70 سال صدمه بزند. نشانه اصلی، ایجاد نواری باریک و سیاه در خط پیوند (محل اتصال پایه و پیوندک) است که معمولاً از بیرون قابل تشخیص نیست و فقط با خارج کردن پوست، قابل مشاهده است. نوار سیاه، در واقع بافت نکروزه لایه زانیده و آوند آبکش است. ممکن است در سطح پوست ناحیه پیوند نیز منافع و ترکهای کوچکی دیده شود. در درختان پیوندی روی پایه پارادوکس، در محل پیوند علاوه بر نوار سیاه، شانکر نیز ایجاد میشود که به تدریج به سمت پایه گسترش یافته و تا زیر ریشه های اصلی میرسد. در نتیجه تخریب آوند آبکش، درجاتی از کم رشدی، ریز برگی، زرد برگی، خزان زودرس و سرخشکیدگی آشکار میشود. تشکیل بیش از حد پاجوش مشخصه ویژه این بیماری است.
تشخیص بیماری نوار سیاه
اخیراً پی سی آر (با کمک آنزیم ترانسکریپتاز) نیز به دلیل یکنواخت نبودن انتشار ویروس در درون گیاه، مستلزم انجام نمونه گیری متعدد از پوست، برگ، میوه، شاتون و گرده است.
چرخه بیماری
ویروس برگ حلقوی گیلاس توسط بذر، پیوندک و گرده آلوده، درخت سالم را آلوده کرده و به طور سیستمیک در سراسر گیاه پخش میشود و به ناحیه پیوند میرسد. در این ناحیه با سلولهای پایه (سیاه و پارادوکس) مقاوم به نوار سیاه مواجه میشود و این سلولها با انگیزش واکنش سریع فوق حساسیت مانع پیشروی بیشتر ویروس میشوند.
انتقال توسط گرده آلوده
ویروس برگ حلقوی گیلاس توسط گرده آلوده به گل ماده منتقل و از طریق آن در کل درخت پخش میشود. گرده آلوده عامل اصلی انتشار این ویروس است و این ویروس تا قبل از گلدهی منتقل نمیشود.
پیوندک آلوده
ویروس برگ حلقوی گیلاس توسط پیوندهای شکمی 1 و اسکنه ای 2 قابل انتقال است. در مناطق آلوده، 10% پیوندک ها آلوده اند.
انتقال توسط بذر آلوده
بذور کلیه درختان آلوده اعم از درختان دارای نشانه نوار سیاه یا بدون نشانه، به ویروس برگ حلقوی گیلاس آلوده هستند. نهالهای روئیده از بذور آلوده معمولاً بی نشانه می مانند و به عنوان مخزن اشاعه ویروس عمل میکنند.
کنترل
اقدامات زراعی
این بیماری در خاکهای فقیر تشدید میشود و تقویت درخت و آبیاری مناسب، سرعت پیشروی آن را کند میکند. در باغات گردوی پیوندی باید درختان در حال زوال با پاجوشهای فراوان را در انتهای تابستان یا پاییز مشخص کرد و توسط برشهای کوچک، پوست خارجی ناحیه پیوند آنها را خارج کرد. هر 2 سانتیمتر یک برش دهید. زیرا ممکن است نوار سیاه پیوسته نباشد. در صورت رؤیت نوار سیاه، باید بلافاصله درخت آلوده را خارج کرد تا جلوی انتشار بیماری گرفته شود.
کاهش خطر انتقال ویروس به وسیله گرده آلوده
از کاشت ارقامی که دوره گلدهی آنها با دوره گرده افشانی ارقام آلوده همزمان است، پرهیز کنید و رقمی بکارید که گلدهی آن با گرده افشانی ارقام آلوده همزمان نباشد. گردوی سیاه کالیفرنیا عاری از ویروس است.
استفاده از بذر و پیوندک سالم
بذور و پیوندک را از درختان سالم تهیه کنید. در باغات آلوده حتی نباید از درختان به ظاهر سالم بذر و پیوندک گرفت زیرا درختان آلوده، تا مدتها بی نشانه اند و به عنوان منبع گرده، پیوندک و بذر آلوده عمل میکنند.
نماتدهای بیماری زای گردو
نماتدها جانوران کوچکی هستند که به صورت آزاد یا انگلی در محیطهای متنوعی اعم از خاک، آبهای شور و شیرین درون بافت گیاهی و بدن جانوران زندگی میکنند. گروهی از نماتدها انگل گیاهان هستند. این گروه که در خاک و / یا درون بافت گیاه زندگی میکنند، معمولاً میزبان خود را نمیکشند بلکه آن را ضعیف میکنند و به همراه سایر عوامل تنش زا، رشد و عملکرد گیاه را میکاهند. نماتدهای بیماری زای گردو کمتر از 5/2 میلیمتر طول داشته و توسط کوتیکلی بیرنگ به گونه ای که اندامهای درون قابل رؤیت است، پوشیده شده اند. آنها در ریشه گیاه یا در خاک (در لایه ای از آب که منافذ خاک را پوشانده است) زندگی و برای پاره کردن بافت گیاه از نیش استفاده میکنند. در باغات آلوده گردو، حداقل 50 نماتد در یک قاشق چایخوری خاک یا تعداد 200 نماتد در 4/0 سانتیمتر ریشه آلوده وجود دارد. فراوان ترین آنها در باغات گردو:
- نماتدهای زخم (Pratylenchusspp). گونه غالب P. vulnus است و به حدی در گردو رایج است که آن را نماتد مولد زخم ریشه گردو نامیده اند.
- نماتدهای حلقوی (Mesocriconema spp). گونه غالب M. xenoplax است.
- نماتدهای خنجری (Xiphinema spp). گونه غالب X. americanum است.
- نماتدهای ریشه گرهی (Meloidogyne spp)
- نماتدهای سوزنی (Paratylenchus spp)
- نماتدهای مارپیچی (Helicotylenchus spp)
از 6 جنس فوق، نماتدهای زخم، حلقوی، ریشه گرهی در گردو اهمیت ویژه ای دارند.
خسارتزایی
اگر به وسیله ریشه آلوده وارد شده باشند، به سرعت تکثیر شده و طی چند سال به آستانه خسارتزایی میرسند اما اگر به وسیله خاک آلوده، ادوات کشاورزی یا آب وارد شده اند، مدتی طول میکشد تا خود را با محیط جدید سازگار کنند و احتمالاً 15-10 سال لازم است تا جمعیت آنها به آستانه خسارتزایی برسد.
نشانه های آلودگیهای نماتدی
علائم خسارت نماتدها در اندامهای هوایی به صورت ریز برگی، سبز ردی غیر مترقبه، مرگ سرشاخه، کاهش رشد و عملکرد آشکار میشود. افت عملکرد ناشی از صدمات نماتدها را نمیتوان با بهبود شرایط تغذیه یا آبیاری جبران کرد. تشخیص آلودگی نماتدی نیازمند بررسی ریشه و آزمون خاک است. نماتدهای زخم، زخمهای تیره طولی روی پوست ریشه ایجاد میکنند که پس از تراشیدن پوسته خارجی قابل مشاهده است. تغذیه نماتد حلقوی از ریشه موجب تخریب و گاهی فشردگی ریشه های موئین میشود. در محل تغذیه نماتد ریشه گرهی، گال یا گره هایی به قطر 10-3 میلیمتر و گاهی تا 10 سانتیمتر ایجاد میشود. نماتد خنجری به ندرت مستقیماً با بافت ریشه صدمه میزند اما ناقل ویروس است.
چرخه زندگی
چرخه زندگی نماتدهای بیماریزای گردو متشکل از یک مرحله تخم، چهار مرحله جوانی و یک مرحله بلوغ میباشد. یک ماده بالغ میتواند تا چند صد تا هزار تخم بگذارد. تکمیل چرخه زندگی نماتد خنجری یک سال کامل به طول می انجامد. نماتدهای زخم و ریشه گرهی انگل داخلی هستند و داخل بافت ریشه زندگی و از سلولهای آن تغذیه میکنند و در همان محل یا بیرون ریشه تخم ریزی میکند. نماتدهای حلقوی انگل خارجی ساکن هستند. نماتدها به وسیله آب، خاک و نهال آلوده منتقل میشوند. گیاهان یک ساله نیز به نماتد آلوده میشوند اما چون ریشه آنها نازک است، سریع میپوسد و آلودگی حذف میشود.
کنترل شیمیایی
تدخین پیش از کاشت خاک مؤثرترین روش مبارزه با نماتدها است که میتواند در خاک سنگین با قرص متام سدیم (واپام) و در خاک سبک با متیل برومید (50 گرم در متر مربع) به مدت 48 ساعت در زیر پلاستیک انجام شود. فرمولاسیون های محلول در آب متام سدیم (145 میلی لیتر بر متر مربع) را باید بر سطح خاک محلول پاشی کرد، سپس خاک را زیر و رو و پس از آبیاری و کوبیدن سطح خاک با غلطک، آن را با پلاستیک پوشانید تا مانع خروج گاز شود. تدخین اصولی خاک، 99% نماتدها را از بین میبرد و باغ را به مدت حداقل 6 سال محافظت میکند.
ناهنجاریهای تغذیه ای و محیطی
کمبودها و مسمومیتهای تغذیه ای
کمبود برخی عناصر ضروری (مانند بور و کلسیم) موجب افت کیفیت میوه و کاهش مقاومت به بیماریها و زیاد بود بعضی (مانند بور و کلر) موجب مسمومیت گیاه میشود. گرما، خشکی، شوری، بافت، عمق و اسیدیته خاک بر میزان حلالیت عناصر و رشد ریشه تأثیر گذاشته و قابلیت جذب گیاه را تغییر میدهد.
تشخیص کمبودهای غذایی
تشخیص وجود کمبودهای تغذیه ای توسط مشاهدات عینی، آنالیز خاک و آنالیز برگ انجام میشود.
غلظتهای بهینه و بحرانی عناصر غذایی در برگ گردو (برحسب وزن خشک) در اوایل تابستان (جولای)
عنصر |
غلظت |
عنصر |
غلظت |
ازت |
کمبود زیر 1/2% مناسب در 2/3-2/2 % |
سدیم |
زیاد بودن بالای 1/0 % |
فسفر |
مناسب در 4/0 – 1/0 % |
کلر |
زیاد بودن بالای 3/0 % |
پتاسیم |
کمبود زیر 9/0 % مناسب بالای 2/1 % |
بور |
کمبود زیر ppm 20 مناسب در ppm 200-36 زیاد بودن بالای ppm 300 |
کلسیم |
مناسب بالای 1% |
||
مگنزیم |
مناسب بالای 3/0 % |
مس |
مناسب بالای ppm 4 |
روی |
کمبود زیر ppm 18 |
منگنز |
مناسب بالای ppm 20 |
اسیدینه خاک مبین قابلیت جذب عناصر است، اسیدیته پایین (pH کمتر از 5/5) موجب کمبود کلسیم، منیزیم، فسفر، مولیبدن و احتمالاً زیاد بودن آهن، منگنز و آلومینیوم میشود و اسیدیته بالا (pH بالای 5/7)، موجب غیر قابل جذب شدن آهن، روی، مولیبدن و کلسیم میشود. کمبود روی باعث ابلقی جزیی، ریزی و رزت برگها، کمبود پتاسیم موجب پیچ خوردگی و خاکستری شدن حاشیه برگچه ها و کمبود آهن موجب زرد – سفید شدن برگچه ها در بهار سال بعد میشود. کمبود ازت که علائم آن کاهش رشد شاخه، ریزی و رنگ پریدگی برگ، زردی و خزان زودرس است.
کلید ساده برای تشخیص کمبود مواد غذایی توسط مشاهدات عینی در گردو
عنصر |
اولین نشانه |
تعداد برگ |
اندازه برگچه |
تغییر رنگ رگبرگ |
تغییر رنگ در بافت بین رگبرگی |
نیتروژن |
پیرترین برگها |
کاهش |
کاهش |
زرد – سبزرد |
زودتر از رگبرگها |
فسفر |
پیرترنی برگها |
کاهش |
کاهش |
زرد – ابلقی قرمز |
زودتر از رگبرگها ایجاد خطوط صورتی |
پتاسیم |
پیرترین برگها |
کاهش |
کاهش |
اکثر سبز |
نوک زرد، حاشیه سوخته |
کلسیم |
برگهای جوانتر و انتهایی |
کاهش |
کاهش |
سبزترین نزدیک دمبرگ |
سبزرد – کرمی |
مگنزیم |
پیرترین برگها |
عادی |
کاهش یا عادی |
سبز تیره، برخی خطوط قرمز |
سبز رد |
سولفور |
جوانترین برگها |
عادی |
کاهش |
سبزتر از بافت بین رگبرگ |
سبز روشن، زرد یا سفید |
منگنز |
جوانترین برگها |
عادی |
کاهش و چروکیده |
سبز روشن |
ابلقی روشن تا سبزرد |
آهن |
جوانترین برگها |
عادی |
کاهش |
سبز تیره |
سبزرد – سفید |
روی |
جوانترین برگها |
کاهش |
عادی |
سبز |
سبزرد |
بور |
جوانه انتهایی |
کاهش |
کاهش، بد شکل |
سبزرد نزدیک دمبرگ |
سبز |
مس |
جوانترین برگها |
عادی |
عادی اما بد شکل |
سبز |
بافت مرده در امتداد حاشیه برگچه |
کلید ساده تشخیص کمبود مواد غذایی توسط مشاهدات عینی
نشانه کمبود |
بافت درگیر |
طرح انتشار عارضه |
عنصر دچار کمبود |
سبزردی |
برگهای پیر و بالغ |
یکدست بین رگبرگی |
ازت، آهن، (گوگرد) منیزیم، (منگنز) |
برگهای جوان |
یکدست بین رگبرگی |
آهن، (گوگرد) روی، منگنز، (بور) |
|
بافت مردگی |
برگه های پیر و بالغ |
نوک و حاشیه بین رگبرگی |
پتاسیم و منیزیم منیزیم، (منگنز) |
برگهای جوان |
|
بور، مس، کلر |
|
تغییر شکل |
برگهای جوان |
|
بور، مولیبدن، کلسیم، روی |
رنگ سبز تیره |
برگهای پیرتر |
|
فسفر |
علائم کمبود ازت ابتدا در برگهای مسن تر دیده میشود که رنگ پریده شده و از نوک شروع به زرد شدن میکنند. سپس به تدریج بافت مرده شده و می میرند. گاهی مواد قرمز رنگی در برگ تشکیل میشود. تاج درخت تنک میشود و رشد رویشی کند و پنجه زنی ریشه کم میشود. درختان مبتلا زودتر از درختان سالم خزان میکنند و در بهار نیز زودتر شکوفه میدهند. کمبود ازت موجب افت عملکرد میشود. زیاد بود ازت باعث بافت مردگی حاشیه و سپس کل برگ میشود و بیمارهای برگ و شاخه را تشدید میکند. کمبود ازت با مصرف کودهای ازته قابل اصلاح است و پس از یک سال مصرف کود ازته سطح ازت برگ متعادل میشود اما دو سال طول میکشد تا عملکرد عادی شود. میزان مصرف سالیانه کودهای ازته در باغات گردو بین 200-50 کیلوگرم در هکتار (میانگین 100-75) متغیر است. در خاکهای شنی و کم عمق و باغاتی که حجم آبیاری کم است، بهتر است به جای 2-1 نوبت، دوز پایین تری در 8-6 نوبت مصرف شود.
عوامل تعیین کننده نیاز درخت گردو به کود ازته
عواملی که نیاز را می افزاید |
عواملی که نیاز را می کاهد |
بار زیاد ویگور پایین غلظت ازت برگ کمتر از 3/2 % زیاد بودن باران یا آبیاری خاک سطحی و شنی عدم مصرف آمونیم |
بار کم ویگور بیش از حد غلظت ازت برگ بیش از 3/2 % نیترات بالا در آب آبیاری و خاک خاک عمیق با بافت ریز آبیاری قطره ای |
کمبود روی
عنصر روی در ساختار بعضی آنزیمها، ساختار غشاء سلول و در سنتز بعضی هورمونها دخالت دارد. عنصر بر کیفیت میوه مؤثر است و میوه های دچار کمبود روی به تخریب اکسیداتیو حساس تر هستند. کمبود روی کل درخت را درگیر نمیکند بلکه فقط در چند شاخه محدود دیده میشود. شروع علائم در ابتدای بهار و به صورت تأخیر (تا یک ماه) در شکفتن جوانه های برگ و گل بروز میکند. برگ شاخه های متأثر کوچک، سبزرد و رزت مانند (تجمع برگها در نوک شاخه) میشوند. اندازه میوه های شاخه های متأثر نیز کوچکتر است. در خاکهای شنی، چالکود 5-5/2 کیلو سولفات روی (بسته به اندازه درخت) یا تزریق تحت فشار محلول سولفات روی در خاک اطراف ریشه مفید است. این فشار موجب میشود که سولفات روی در تماس با ریشه قرار بگیرد. افزودن 5/2-5/0 کیلو کلات روی (Zn-EDTA) به خاک قبل از آبیاری نیز مفید است. در خاکهای بسیار نرم یا قلیایی (pH بالای 5/7) باید چاله سولفات روی با 5/2 کیلوگرم گوگرد پوشانده شود تا روی به حالت محلول باقی بماند. اصلاح کمبود روی با محلول پاشی تاج (2-1 کیلوگرم روی در هکتار) نیز امکانپذیر است. اولین اسپری بعد از تمام شکوفه (معادل زمانی که رشد انتهایی 4-2 سانتیمتر بوده و برگها حالت قرمزی خود را از دست داده اند) انجام شود. نوبتهای دوم و سوم فقط در کمبودهای شدید و به فاصله 3-2 هفته انجام شود.
کمبود پتاسیم
عنصر پتاسیم در فعالیت بیولوژیک بسیاری آنزیمها و تنظیم فشار اسمزی سلول و باز و بسته شدن روزنه نقش دارد. علائم کمبود از اواخر بهار تا نیمه تابستان دیده میشود و مانند کمبود ازت، برگهای مسن ابتدا بیرنگ و سپس نوک و حاشیه آنها بافت مرده و پیچ خورده میشود و برگ به بالا تا میخورد. رنگ برگ در زیر ناحیه تاخوردگی (یعنی بخشی که الان بیرون است) خاکستری مانند (برنزی) میشود. برگهای متأثر اکثراً در وسط شاخه اند. ممکن است اندازه برگ، رشد رویشی، عملکرد، اندازه میوه و درصد دانه های پر شده نیز کاهش یابد. اصلاح عارضه کمبود پتاسیم در خاک شنی آسانتر از خاک نرم است. بدین منظور میتوان در بهار، به خاک شنی 200 کیلوگرم و به خاک رسی و سنگین، 750 کیلوگرم کلرید پتاسیم یا سولفات پتاسیم بر هکتار در دو سمت درخت یا در سیستم آبیاری اضافه کرد.
کمبود مس
عنصر مس مانند روی جزء ساختاری بعضی آنزیمها است. به علاوه در متابولیسم سلول نیز نقش دارد. کمبود مس به ندرت در گردو مشکل ساز است. علائم این کمبود عموماً در اواسط تابستان و به صورت چروکیدگی جزئی و سوختگی سرشاخه ها آشکار میشود. چنین سرشاخه هایی در انتهای تابستان می میرند. معمولاً پوست سبز میوه به شدت چروکیده میشود. عارضه کمبود مس با استعمال خاکی و محلول پاشی هوایی مس قابل اصلاح است. پنج نوبت اسپری هیدروکسید مس کمبود مس را ظرف یک سال برطرف میکند اما یک نوبت محلول پاشی یا 5-3 نوبت محلول پاشی با دوز تقلیل یافته تأثیر چندانی ندارد. محلول پاشی پاییزه سولفت مس نیز مؤثر است.
کمبود آهن
عنصر آهن برای سنتز کلروفیل، متابولیسم ازت، فتوسنتز و سنتز آنزیمهای مختلف لازم است. در عارضه کمبود آهن، برگها به خصوص برگهای انتهایی، از ابتدای بهار سبزرد هستند و گاهی شدت سبزردی به حدی است که سفید به نظر میرسند و در موارد شدید، حالت سوختگی پیدا میکنند و سپس می افتند. علائم کمبود آهن غالباً در خاکهای آهکی (سبزردی آهکی)، سنگین یا زه کشی ضعیف دیده میشود و به ویژه در بهارهای سرد و مرطوب شایع تر است. این عارضه با محلول پاشی کود آهن اصلاح میشود.
کمبود بور
بور در بسیاری از فعالیتها (مانند انتقال قند) و ساختارهای سلول (مانند غشاء و دیواره) و در انتقال و فعالیت بیولوژیک هورمونها نقش دارد. علائم کمبود بور از ابتدای تابستان که بور شروع به تجمع در بافت گیاه میکند، تا انتهای تابستان آشکار میشود. ابتدا نوک و سپس حاشیه برگها بافت مرده و در کمبودهای شدید، بافت مردگی به بین رگبرگها کشیده میشود و حاشیه برگ به بالا تا میخورد. گاهش شدت بافت مردگی به حدی است که به نظر میرسد برگها سوخته اند. درختان مبتلا کوتاه و کم رشد شده و به دلیل کاهش فاصله میانگره ها، رزت مانند (جارویی) میشوند. ممکن است سرشاخه ها دچار مرگ ناگهانی شوند. کمبور بور با اسپری برگ با افزودن کود بوراکس به خاک در پاییز قبال اصلاح است. مصرف 40-25 کیلو بوراکس بر هکتار در 5-3 نوبت در سال، کمبود را برطرف میکند. اسپری بور در انتهای زمستان گلها را تقویت و عملکرد درختان میوه خشک را می افزاید. استفاده زیاد ممکن است علائم مسمومیت ایجاد کند.
مسمومیت سدیم، بور و کلر
درخت گردو به غلظتهای بالای عناصر بور، سدیم و کلر حساس است و دچار مسمومیت میشود. زیاد بود این عناصر موجب سوختگی نوک و حاشیه برگچه ها از اواسط تا اواخر تابستان میشود. در موارد شدید، سوختگی به سرعت در ناحیه بین رگبرگی گسترش می یابد و تا انتهای تابستان، نوک یا بیشتر سطح برگ بافت مرده میشود. اگر آب منشاء مسمومیت است، باید منبع آن عوض شود و اگر خاک است، میتوان آنر را با آبیاری سنگین شست. افزودن کلسیم به خاک یا آب در تعدیل مسئومیت بور مؤثر است.
کمبود منیزیم
عنصر منیزیم نقش مهمی در ساختمان ملکول کلروفیل دارد. این عنصر برای فتوسنتز و سنتز پروتئین ها ضروری است و در واکنش آنزیمی متعدد در متابولیست انرژی سلول دخالت دارد. کمبود آن در درختان میوه خشکباری متداول نیست و به ندرت در خاکهای اسیدی دیده میشود. علائم کمبود از اواسط تا انتهای تابستان آشکار میشود. در نوک و حاشیه برگهای پائینی به خصوص آنهایی که روی شاخه های قوی هستند، نواحی متمایز سبزردی شبیه Vوارونه یا طرحی شبیه درخت کریسمس ایجاد میشود که به نکروز و قهوه ای تیره میشوند. همچنین در برگهای مسن تر، لکه های زرد بافت مرده بین رگبرگها ایجاد میشود.
کمبود منگنز
عنصر منگنز در برخی واکنشهای آنزیمی دخالت و در فرایند فتوسنتز نقشی مرکزی دارد. کمبود این عنصر معمولاً شیوع بالایی ندارد و بیشتر در خاکهای قلیایی و آهکی دیده شود. علائم در اوایل تا اواسط تابستان به صورت سبزردی بافت بین رگبرگی آغاز میشود که از رگبرگ میانی به حاشیه گسترش می یابد و طرحی کلروتیک شبیه خار ماهی ایجاد میکند. در مجموع، اندازه برگ به جز در کمبودهای شدید تغییر نمیکند.
کمبود فسفر
در این عارضه، رنگ برگهای جوان ابتدا سبز تیره و در نهایت بنفش مایل به قرمز میشود و سطح آنها چرمی میشود. رگبرگهای اصلی و دمبرگها قرمز شده و برگها در اوایل پاییز میریزند. کمبود شدید موجب کاهش رشد برگ و طول شاخه میشود. این عارضه با مصرف کود فسفر قابل اصلاح است.
کمبود گوگرد
نشانه کمبود گوگرد، زردی برگهای جوان به نحوی که رگبرگها روشنتر از بافت بین رگبرگی باشند، دیده میشود و برگها باریکتر از حالت معمول هستند.
کمبود مولیبدن
کمبود این عنصر موجب سبزردی برگهای جوان میشود.
یخ زدگی
درختان گردو در هنگام خواب زمستانه، سرما را به خوبی تحمل میکنند اما اگر برودت کمتر از oC 15- طولانی شود یا آغاز مرحله خواب زمستانه آنها به دلیل شرایط محیطی و فیزیولوژیک عقب بیفتد، ممکن است نتواند حتی دمای کمتر از oC 5/6- را نیز تحمل کنند. در این صورت بخشی از درخت به صورت غیر مترقبه خشک میشود، رنگ چوب بخشهای آسیب دیده قهوه ای تا سیاه شده و شکافهایی در آنها ایجاد میشود. درختان جوان ممکن است در بهار سال بعد رشد نکنند. به خصوص در خاکهای سبک شنی که سرما به سهولت نفوذ میکند، ممکن است ریشه ها نیز سرمازده شود. وجود رطوبت مناسب و گیاهان پوششی موجب کاستن برودت در شبهای سرد شده و عوارض یخ زدگی را کاهش میدهند. خاکهای نرم و مرطوب، در روز گرما را جذب و در شب به محیط پس میدهند اما خاکهای خشک و فاقد پوشش گیاهی سردتر هستند. لذا یک نوبت آبیاری به خصوص بارانی میتواند شدت سرمازدگی در مواقع خشک و سرد زمستان را بکاهد.
سرمازدگی بهاره
سرمای بهاره مهمترین نوع خسارت سرما در درختان گردو است که میتواند موجب مرگ شاخه و جوانه های گل و برگ شود. جوانه های نشکفته تحمل زیادی به سرما دارند اما به محض باز شدن، حساس میشوند. شکوفه و میوه جوان سیاه میشوند و میریزند. در شکوفه های به ظاهر سالم نیز تخمدان و مادگی اغلب پژمرده شده اند. سرشاخه های جوان، خشک و سیاه میشوند و آویزان می مانند. علت سرمازدگی بهاره وجود آب زیاد در بافتهای جوان جوانه و گل است که یخ میزنند خسارت سرمازدگی در شبهای سرد بادی که هوا جریان دارد کمتر از هوای سرد ساکن است. آبیاری بارانی، با ایجاد لایه نازک یخ روی شکوفه، جوانه و برگ آنها را محفظت میکند. همچنین پوشش گیاهی نیز شدت سرما را میکاهد. حساسیت درخت گردو به سرمازدگی به رقم و مرحله رشد نیز بستگی دارد.
بادزدگی
وزش بادهای خشک، تند و مستمر در بهار موجب ایجاد زخمهای کوچک و تیره ای در پهنه برگهای بیرونی میشود، آنها را خمیده و چین خورده میکند و بسیاری می ریزند. نوعی ابلقی نیز در برگ ایجاد میشود که شبیه کمبود روی است با این تفاوت که در کمبود روی برگها ریز می مانند. میوه های جوان ریزش کرده و بر اثر برخورد شاخه ها به یکدیگر، برگها پاره میشوند. وزش بادهای شدید به خصوص بعد از آبیاری میتواند موجب کج شدن یا افتادن درخت شود.
ریزش گلهای ماده
ریزش گلهای ماده یک عارضه فیزیولوژیک مهم در گردو است. در این عارضه، وقتی قطر میوه به 4-3 میلیمتر رسید، رشد آنها متوقف شده و پس از 2-1 هفته می ریزند. این ریزش به دلیل به آفت، بیماری یا فقر غذایی نیست بلکه ناشی از تجمع زیاد دانه گرده روی کلاله گلهای ماده است. این عارضه در همه ارقام گردو دیده میشود اما در رقم Serr به دلیل هم زمانی دوره انتشار دانه گرده با پذیرش گل، شدیدتر است. تکاندن شاتونها میزان ریزش را کاهش میدهد.
آفتاب سوختگی
میوه گردو در اثر تابش مستقیم و متوالی آفتاب تند دچار آفتاب سوختگی میشود. در این عارضه، پوست سبز در جهت رو به خورشید، چروکیده و تیره میشود و در آن لکه های چرمی به رنگ زرد تا قهوه ای تیره ایجاد میشود که در آفتاب سوختگیهای شدید فرو رفته میشوند. پوست شاخه های آفتاب سوخته سفید شده و اغلب ترک میخورد. درختان آفتاب سوخته ضعیف میشوند و به خشکی، فقر مواد غذایی، بیماری یا هرس حساس میشوند. نواحی آفتاب سوخته مکان مناسبی برای استقرار قارچهای پوساننده چوب اند که این قارچها نیز به نوبه خود موجب ضعف بیشتر درخت میشوند.
کپکی شدن میوه
در اواسط تابستانی کپکها به میوه هایی که در اثر آفتاب سوختگی، خشکی یا مگس میوه صدمه دیده اند حمله میکنند. عوامل فوق موجب چسبیدن پوست سبز میوه به پوست چوبی آن میشوند و در نتیجه کپکها میتواند از طریق بافت نرم دم میوه وارد آن شوند. اما در شرایط گرم و مرطوب، سریعاً تکثیر میشوند و بسته به جنس و گونه، شبکه میسیلیومی خاکستری – سفید رنگ با اسپورهای سبز آبی تا خاکستری – سیاه روی مغز میوه ایجاد میکنند. کپکی شدن مغز پس از شکاف خوردن پوست سبز میوه افزایش می یابد و باید میوه رسیده را سریعاً برداشت و پوست گیری کرده و کاملاً خشک نمود.
تگرگ
دانه تگرگ موجب ریزش و زخمی شدن برگ، گل، میوه و جوانه میشود. همچنین با زخمی کردن چوب و شاخه، راه نفوذ برخی بیمارگرها فراهم میشود.
میوه بی روغن
گاهی اوقات به خصوص وقتر بار درخت زیاد است، در برگهای واقع بر شاخه های پایینی و داخلی، ناحیه بین رگبرگی سبزرد و بافت مرده میشود و حالت نقش ببری پیدا میکند. چنین میوه هایی معمولاً چند هفته قبل از کامل شدن می ریزند و اگر هم نریزند، مغز آنها سفید و چروکیده شده و پوسته روی مغز تیره رنگ میشود. علت این عارضه دقیقاً مشخص نشده و احتمالاً نوعی عارضه فیزیولوژیک است. میوه های بیروغن بیشتر در ارقام Ashley, Payne, Vina و گاهی Serr دیده میشود.